Synopsis: Shayan gives his friend Nastern, who is angry with his own family, a place in his brother’s coffee shop, which is empty, so that he doesn’t stay on the street. Anahita, who is Shayan’s fiance, gets wind of this and starts an argument with Shayan. until Shayan’s brother learns about Nestern’s presence in the coffee shop using the camera he placed inside the coffee shop and enters the coffee shop with the intention of raping Nestern; But this story will end in a bad way…
شایان به دوستش نسترن که با خانواده خودش قهر کرده، در کافی شاپ برادرش که خالی است، جا میدهد تا در خیابان نماند، آناهیتا که نامزد شایان است از این ماجرا بو میبرد و به با شایان وارد بحث میشود ؛ تا اینکه برادر شایان با استفاده از دوربینی که داخل کافی شاپ گذاشته از حضور نسترن در کافی شاپ با خبر میشود و به قصد تجاوز به نسترن وارد کافی شاپ میشود؛ ولی این ماجرا به ضرر شایان تمام میشود…